شب های دربند

ساخت وبلاگ

بعضی از جاها هست که باید هم روز هاش رو تجربه کرد هم شب هاش...

شنبه(96/5/14) که تعطیل شد دست کمی از غروب جمعه نداشت برام. رفتیم پاساژ گردی بلکه دور دوری کرده باشیم که یکدفعه از اونجا خودمون رو وسط میدون تجریش یافتیم که داریم ماشین میگیریم بریم دربند

تاکسی نبود و مجبور شدیم سوار شخصی بشیم ولی وقتی خواستیم پیاده بشیم و گفت نفری چهارتومن شاااخ درآوردیم! تازه میخواست همون میدون دربند پیاده مون کنه که مقاوت کردیم و پیاده نشدیم تا بالا ببره! این درحالی هست که کرایه تاکسی ها نفری هزار و ششصد هستش:///

وقتی وارد کوچه رستوران هاش شدیم تازه فهمیدم چقدر روزها و شب هاش باهم فرق داره. شب های دربند بی نهایت زنده هستش. انگار همه چیز پر از رنگ و نور میشه.

وارد رستوران همیشگی که میرفتیم شدیم و در بالا ترین طبقه روی تحت ها نشستیم. دربند پر از چراغ های گردالود روشن بود که از اون بالا هر کسی رو عاشق خودش میکرد. هرچند که دیر رسیدیم و گفتن تا ساعت یک ربع به دوازده بیشتر باز نیستیم ما هم مجبور شدیم تند تند شام بخوریم ولی همون زمان اینقدرررررررر به من چسبید که کلی انرژی جمع کردم و مطمعنم با این انرژی تا آخر این هفته فصل پنج پایان نامه م جمع میشه و میرم سراغ اشکال گیری هام.

برای برگشت رفتیم میدون سربند سوار بشیم بیایم تجریش که گفتن نفری پنج تومن://///// ماشالله سر گردنه هستش! ما هم پیاده اومدیم تا میدون دربند که خلوت بود و از اونجا اسنپ گرفتیم و با ده هزار تومن برگشتیم خونه.

یکی از توصیه های من این هست که هیییچ وقت با ماشین شخصی تون اونجا نرید. اینقدر پیدا کردن جای پارک شما رو درگیر میکنه که تمام زمان تون از بین میره! واقعا رفت و آمد با همین اسنپ و .. مقرون به صرفه تر هستش.

 


برچسب‌ها: خاطرات؛تجربیات یک سفر
متولد ماه تیر...
ما را در سایت متولد ماه تیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : munique-1370a بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 0:06