سفرِ 36 ساعتِ

ساخت وبلاگ

یک شب قبل از خواب داشتم فکر میکردم چقدر از سفرِ غیر منتظره بدم میاد ولی کمتر از بیست و چار ساعت سفر ناگهانی پیش اومد:|

شنبه 95/07/17 ساعت چهار صبح درحالی که داشتم از خواب میمُردم سوار آژانس شدیم و رفتیم سمت فرودگاه...یعنی تا خود صبح فقط داشتم وسایل جمع میکردم!موقعی هم که رسیدیم فرودگاه دلم میخواست از خواب بمیرم؛یعنی سوار هواپیما شدیم چناااااان خوابیدم که اصلا نفهمیدم تغذیهآوردن جلومون گذاشتن!

بعد از یه خواب اساسی در هواپیما رسیدیم مشهد؛رفتیم در هتل مستقر شدیم؛صبحانه خوردیم و رفت سرکار منم تخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت خوابیدم!یعنی کلا هدفم از سفر خواااب بود

ناهار خوردم؛حرم رفتم برگشتم باز خوابیدم تااا بالاخره از سرکار برگشتن؛یه چایی دورهمی در کافی شاپ هتلش خوردیم که سه سااااعت داشتیم به اون کافه چیش توضیح میدادیم چی میخوایم؛آخرم یه دم نوش کم آورد یکی هم اشتباهی آورد:||||دیگه لازم نیست که بگم بعد از چایی هم رفتیم گرفتیم خوابیدیم؟

شام رو که زدیم دیگه نخوابیدیم رفتیم حرم و یکی از همکارهاشم باهامون بود که خیلی سعی داشت از جاهایی بریم که کفشش رو در نیاره؛ماهم کلی حیاط دور میزدیم برای کفش در نیاوردن!در نهایت هم پیاده از حرم برگشتیم تا هتل دیگه اینقدر خسته شدیم که تا برگشتیم خوابیدیم.

برنامه مون این بود بریم طرقبه ولی یکی از همکارهاش گفت میخواد بره زیست خاور ما هم برنامه رو تغییر دادیم:|||حالا وارد پاساژ که شدیم اونی که پیشنهاد داده بود گفت من با خانومم میرم خرید شما هم خودتون برید:|ما خریدمون کجا بود؟فقط هی سه تایی توی پاساژ دور میزدیم هی آلو میخریدن میخوردیم؛هی قهوه میخریدن میخوردن!هی چیزای ترش میخریدن میخوردیم:|بعد که اون همکارِ پیشنهاد دهنده برگشت دوتا گونی خرید کرده بود و ما رو دیدن که دست به جیب و آس و پاس نشستیم روی صندلی هایی پاساژ:|

باز برگشتیم هتل و ناهار خوردیم برخلاف غذاهایِ داغون و افتضاحش من عااااشق سس های سالاد اونجا شده بودم!!!اصن دلم میخواست بریزم توی ظرف بیارم

یک حرم و زیارت دستِ جمعی هم رفتیم و با عجله برگشتیم فرودگاه!با عجلــــــــه ترین کافی شاپ دسته جمعیِ عمرمون هم یک ربع به پرواز رفتیم و با عجله ترین شیرموز زندگی مون هم خوردیم

اونوخت یکی از همکاراش خیلی از پرواز میترسید بعد موقع فُرود ختم صلوات گرفته بود

میدونید من قدیم ها فکر میکردم سفر فقط فامیلیش خوبه؛ولی طی این سفرهایی کاری میبینم چقدر سفر با آدم های جدید و خوش سفر خوبه مخصوصا این یکی که دوتا همسفر بامزه داشتیم که ما رو کُشته بودن از بس ما رو خندوندن

 

متولد ماه تیر...
ما را در سایت متولد ماه تیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : munique-1370a بازدید : 189 تاريخ : چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت: 13:48