به یکسال سال بعد فکر میکنم که یک شب با سوز پاییزی دارم از میدان فردوسی رد میشم و یکدفعه پرت میشم به شنبه ها و دوشنبه های سال نودو و پنج که از فشار آدم هایی که ساعت هشت شب سعی میکنن خودشون رو به زور وارد اتوبوس BRT کنن به تنگ اومدم. یاد خستگی شبهای شنبه و دوشنبه میفتم که سرم به بالشت نرسیده بیهوش میشم. فقط نمیدونم یکسال بعد از اینکه این سختی رو به خودم دادم خوشحالم یا پشیمان... , ...ادامه مطلب