متولد ماه تیر

متن مرتبط با «باز هم جای خالی اش خالیست» در سایت متولد ماه تیر نوشته شده است

سال نهم

  • نهمین فروردینی هست که در قسمت آرشیو وبلاگم ثبت میشه... , ...ادامه مطلب

  • مهر ماه با ما مهربان باش...

  • ازین به بعد هروقت به یاد شهریور سال 97 بیفتم میتونم ساعت ها گریه کنم ....اینقدرررر سخت گذشت اینقدررر بد گذشت..., ...ادامه مطلب

  • حتی من هم ننویسم...

  • بلاگفا شده شبیه یک روستا متروکه که من گاهی رهگذرش هستم..., ...ادامه مطلب

  • زندگی قبل از تو سوء تفاهم بود...

  • یک سری تغییرات که توی زندگی پیش میاد وقتی به قبل از اون تغییر فکر میکنم میبینم چقدر زندگی قبل از اون تغییر سخت تر بوده. مثلاً سوار مترو و اتوبوس های شلوغ میشم از سیستم سرمایش و گرمایش شون لذت میبرم یاد اتوبوس برقی هایی میفتم که هروقت توی صف سوار شدنش بودیم اشک م جاری بود تازه تا خود مقصد هم باید از سرما یا گرما میمردیم. به موبایل که میرسم فکر میکنم زندگی قبل از موبایل چقدر سخت بوده.مثلاً منتظر باشی بیاد خونه ولی ندونی کجاهست و کی قرار برسه. یا همین اسنپ که یکسال بیشتر نیست بین مردم جا افتاده!هرجا باشی اراده کنی ماشین میاد جلوی پات ترمز میزنه و اگر با محل آشنا نباشی لازم نیست کلی دنبال آژانس بگردی. بعد میرسم به زندگی قبل از تو که چقدررر زندگی بدون تو سخت بوده و من نمیفهدم. , ...ادامه مطلب

  • اولین "هفت تیر" کنار هم...

  • اینقدر کم پیش میاد کنار هم باشیم که بعد از سه سال هنوز داریم اولین ها رو تجربه میکنیم...مثلا اولین سینمایی که در یکی از شب های ماه رمضون با هم رفتیم، یا اولین باری که روز تولدم کنارم بود... , ...ادامه مطلب

  • مثلاً شیر موز بدون موز باشه:)))))

  • رفته بودیم کافی شاپ، از منو دنبال یه چیزی میگشتیم که با حال اون لحظه مون جور در بیاد. هات چاکلت گزینه انتخابی مون شد که دو نوع بود نوع اولی معمولی بود و نوع دومش که گرونتر هم بود داخل پرانتز نوشته بود به همراه خامه و فندوق و... . ما هم نوع دومش رو سفارش دادیم.بعد از رسیدن سفارش روی هات چاکلت مون مقد, ...ادامه مطلب

  • همه رفتن شمال...

  • من و دخترخاله م اینقدر باهم شمال رفتیم؛اینقدررر شمال باهم خوش گذروندیم؛اینقدررررر لب دریا با هم عکس هااا داریم؛اینقدر خاطرات قشنگ باهم از جاده و دریا و ساحل داریم...خنده هامون که کلا خودش یه پست جدا واسه خودش میطلبه...همه این ها رو کنارِ هم بذاریم باعث شده حالا که تنها رفتن شمال من تک تک سلول هام باهاشون اونجا باشه...کچل ش کردم از بس بهش زنگ زدم؛فکر نکنید الان من خونه مون نشستم دارم این پست رو مینویسم.الان کلِ من باهاشون رفته نمک آبرود و احتمالا الان سوارِ تله کابین شده. همه امیدم این بود دیشب برمیگردی صبح زود بریم نمک آبرود و بهشون بپیوندیم ولی صدحیف ک, ...ادامه مطلب

  • جایِ خالی اش...

  •   هر روز جمعه است؛ با نبودنت...  ,جای خالی اش,باز هم جای خالی اش خالیست,اشعار جای خالی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها